کانسرت خوانندگان ایرانی در کابل
یک شبکه فارسی زبان مقیم لوس آنجلس آمریکا تصمیم گرفته است تا اواخر ماه جوزا کانسرتی با حضور خوانندگان ایرانی دایر نماید.
مصطفی کاظمی وزیر تجارت افغانستان گفت که پس از برگزاری کنفرانس تجارت و سرمایه گذاری اکو در کابل میزان مراجعه سرمایه گذاران درافغانستان به 3 برابر افزایش یافته است.
وزیر تجارت افغانستان که روز سه شنبه (18 مه) در یک کنفرانس خبری در کابل سخن می گفت، خاطرنشان کرد که کنفرانس بین المللی اکو که با هدف تشویق سرمایه گذاران خارجی برای سرمایه گذاری در افغانستان در کابل برگزار شده بود در این امر موثر بوده است.
آقای کاظمی گفت که پس از اجلاس اکو شماری زیادی از سرمایه گذاران خارجی علاقمند شده اند که در افغانستان سرمایه گذاری کنند.
وزیر تجارت افغانستان در این کنفرانس خبری ضمن بررسی فعالیتهای این وزارت در چند ماه گذشته از موافقت دولت افغانستان برای ایجاد کارخانه تولید کوکاکولا با هزینه 25 میلیون دلار این کشور خبر داد.
آقای کاظمی در مورد فروش سنگهای قیمتی افغانستان که در حال حاضر سالانه به ارزش 400 میلیون دلار در بازارهای جهانی به طورغیر قانونی به فروش می رسد گفت که از این پس سنگهای قیمتی افغانستان از داخل کشور صادر خواهد شد.
او افزود که دولت افغانستان مجوز ساختن جواهرات از سنگهای قیمتی افغانستان را به یک شرکت افغانی مقیم اروپا داده است.
به گفته وزیر تجارت، شورای وزیران نیز، زمینی به مساحت 25 جریب را در منطقه پارکهای صنعتی کابل در اختیار این شرکت گذاشته است تا عملا کار خود را آغاز کند.
وزیر تجارت افغانستان در این کنفرانس خبری همچنین در مورد دست آورد های کنفرانس بیشکک که در ماه گذشته در پایتخت قرقیزستان برگزار شد، سخن گفت و آن را برای مردم افغانستان پربار خواند.
آقای کاظمی گفت این کنفرانس فرصت خوبی برای افغانستان بود تا طرح ها و امکانات خود را به کشور های منطقه معرفی کند.
در کنفرانس بیشکک کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان و کشورهای آسیای میانه شرکت داشتند.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اعتراض وزیر تجارت به یک شرکت خارجی
مصطفی کاظمی، وزیر تجارت افغانستان، از شرکت خارجی سوپریم (Supreme) به دلیل آنچه او نقض قوانین گمرکی کشورش خواند انتقاد کرد.
شرکت سوپریم برای نیروهای بین المللی یاری امنیتی (آیساف) مواد غذایی تهیه می کند.
آقای کاظمی در حاشیه یک کنفرانس خبری گفت که این شرکت، بدون موافقت دولت افغانستان، بازاری را در منطقه پلچرخی کابل راه اندازی کرده که در آن، اجناس و کالاهای خارجی را بدون پرداخت مالیات، به فروش می رساند.
به گفته وزیر تجارت افغانستان، این شرکت، با حمایت نیروهای آیساف این کار را آغاز کرده است.
وزیر تجارت گفت که شرکتهای داخلی، توان رقابت با این شرکت را ندارند.
پیامد های مصالحه حزب اسلامی و دولت افغانستان
از روزنامه شرق : در روز یکشنبه ۱۳ ثور، یک هیأت از اعضاى اصلى و رهبران عمده حزب اسلامى افغانستان که خود را شوراى تصمیم گیرى حزب اسلامى خوانده اند، در یک کنفرانس خبرى در کابل شرکت کرده و سیاست هاى جدید حزب اسلامى افغانستان را بیان کردند. این هیأت اعلام کرد که زعماى حزب اسلامى اقدام به تشکیل شوراى تصمیم گیرى در این حزب کرده و حدود ۹۰ درصد از اعضاى حزب به این شورا پیوسته و گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامى به همراه ده درصد دیگر از اعضاى حزب از بدنه اصلى حزب اسلامى جدا شده اند.
این رهبران که عبارتند از «مولوى جانباز سرافراز»، دکتر «جان محمد همکار»، «سید رحمان واحدیار»، «معلم عبدالعزیز»، «عبدالقدیر کریاب»، «عبدالهادى ازغندیوال»، دکتر «مقعل محمد ابراهیمى»، «عبدالحنان وحید»، مهندس «عبدالغفار»، دکتر «محمدقاسم همت» و «مولوى عطاالله» با تاکید بر اینکه منافع ملى را بر منافع حزبى و شخصى ترجیح مى دهند و از عزم خود براى همکارى با دولت انتقالى افغانستان و فعالیت قانونى در سرتاسر کشور خبر دادند. حزب اسلامى افغانستان همچنین با صدور بیانیه اى مدعى شد که رهبران این حزب از مدتى پیش و با دولت انتقالى افغانستان در مذاکره بوده تا حزب اسلامى به عنوان یک ارگان سیاسى مستقل و قانونى در سراسر افغانستان حق فعالیت داشته باشد.
این حزب درباره دولت انتقالى افغانستان نیز اعلام کرد: حکومت انتقالى اسلامى به مثابه آغازى نوین نزد ملت افغان قابل قدردانى است. حکومت منتخب و مستحکم مرکزى خواست اساسى ما بوده و مى خواهیم که جهت رسیدن به این آرمان با دولت همکارى کنیم. اقدام رهبران اصلى حزب اسلامى افغانستان در ابراز آمادگى براى همکارى با دولت افغانستان و حمایت آنها از دولت انتقالى حامد کرزى بازتاب وسیعى در صحنه سیاسى افغانستان داشته و محافل قدرت در افغانستان واکنش هاى مختلفى به مواضع جدید حزب اسلامى که یکى از مهم ترین نیروهاى سیاسى اپوزیسیون دولت افغانستان بود، داشته اند. حامد کرزى ریاست دولت افغانستان این اقدام اعضاى حزب اسلامى را «صلح جویانه»و گامى موثر در راه تحکیم صلح و گسترش ثبات در افغانستان دانسته است.
دفتر سخنگوى کرزى نیز در بیانیه اى که روز دوشنبه منتشر کرد به ملاقات اعضاى شوراى تصمیم گیرى حزب اسلامى با معاونان رئیس دولت اشاره کرده و اعلام داشته است که معاونان دولت، در این دیدار، براى همکارى با حزب اسلامى، اعلام آمادگى کرده اند. سفارت آمریکا در کابل هم که «زلمى خلیل زاد» سیاستمدار افغان تبار آمریکایى در راس آن قرار دارد از اعلام پشتیبانى شوراى تصمیم گیرى حزب اسلامى از دولت افغانستان، استقبال کرد. سفارت آمریکا در بیانیه اى به این مناسبت، ابراز داشته است که این اقدام اعضاى بلندپایه حزب اسلامى، نمایانگر این است که افغانستان پس از این، جاى جنگ و تروریسم نیست. مصالحه حزب اسلامى و دولت در مطبوعات افغانستان بازتاب مفصلى داشت. روزنامه دولتى «انیس» چاپ کابل با پوشش وسیع خبرى از کنفرانس مطبوعاتى شوراى تصمیم گیرى حزب اسلامى افغانستان سعى کرده تا در تحلیل هاى سیاسى و خبرى خود این اقدام را یک حرکت مهم در راه برقرارى ثبات در افغانستان قلمداد کند.
اما در مقابل این نظریه روزنامه انیس، روزنامه غیردولتى آرمان ملى در مطلبى با عنوان «حزب اسلامى با بازى ها و تحرکات جدید» ضمن بررسى فعالیت هاى حزب اسلامى بعد از حضور نیروهاى ائتلاف بین المللى ضدتروریسم به رهبرى آمریکا در افغانستان، سعى کرده تا مصالحه بین دولت و حزب اسلامى را با توجه به عدم مشارکت «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامى در آن کم اهمیت جلوه بدهد و در بخشى از این مقاله در این رابطه نوشته است که: «گلبدین حکمتیار، حلقه اى از جوانان افراطى به نام کماندوهاى حکمتیار دارد که همه آموزش هاى نظامى دیده اند. اکثر اعضاى ارشد حزب، با هراسى که از این حلقه نظامى مخفى دارند، نمى توانند آزادانه فعالیت کنند.» اما جداى از واکنش هاى متفاوتى که به مصالحه شوراى تصمیم گیرى حزب اسلامى با دولت افغانستان صورت گرفته است، به نظر مى رسد با توجه به پیشینه حزب اسلامى و نقش محورى گلبدین حکمتیار در این حزب و نیز وضعیت سیاسى فعلى افغانستان، میزان اهمیت مصالحه تعدادى از رهبران حزب اسلامى با دولت و نیز اهدافى که موجب این مصالحه شده است، بیشتر مشخص شود. حزب اسلامى افغانستان در اواسط دهه ۷۰ میلادى توسط گلبدین حکمتیار و با هدف مبارزه با حکومت غیردینى «محمدد اودخان» شروع به فعالیت کرد.
رهبر این حزب، گلبدین حکمتیار از پشتون هاى ایالت تاجیک نشین قندوز است. وى به همین جهت نه در بین طبقات سنتى جوامع قبیله اى پشتون جایگاه محکمى داشته است و نه در ایالات غیرپشتون نشین شمالى از پشتوانه اجتماعى برخوردار بوده است. اما حزب اسلامى وى که به شدت از اخوان المسلمین مصر و نگرش اسلامى مولانا ابوالعلاء مودودى رهبر حزب جماعت اسلامى پاکستان تاثیر گرفته بود، توانست در بسط یک جریان اسلامگراى اخوانى در دانشگاه کابل موفقیت هایى داشته باشد و نیز پس از فرار حکمتیار از افغانستان در سال ۱۹۷۵ میلادى (۱۳۵۴ ه.ش) وى توانست دوستان قدرتمندى در پاکستان مسکن جدید خود بیابد که در راس همگى آنها «ضیاءالحق» رئیس جمهور پاکستان و از متحدان حزب جماعت اسلامى پاکستان قرار داشت
چرا امریکاییها اسرائیل را ترجیح میدهند
اهداف یک بازیگر با توجه به ماهیت حیات داخلى، شرایط بین المللى و درک بازیگر از جایگاه جهانى و اعتبار داخلى دیگر بازیگران شکل مى گیرد.
این اهداف در قوام دادن به چشم اندازهاى سیاست خارجى از وزن و وجاهت یکسان بهره مند نیستند.
آمریکا به عنوان مطرح ترین کشور در سطح جهان این ضرورت انکارناپذیر را در تمامى سطوح درک کرده که سیاست خارجى بر محوریت منافع ملى حیات یابد. به دلیل این جایگاه است که یک تعریف کلى و همه گیر از منافع ملى در سطح جامعه آمریکا مقبولیت یافته است و تصمیم گیرندگان در بطن آن به تعریف حزبى و سیاسى خاص از منافع ملى مى پردازند. به همین جهت سیاست گذارى آمریکا در گستره گیتى در پنجاه سال گذشته با وجود حضور یازده رئیس جمهور مختلف از دو حزب متفاوت و گرایش هاى ارزشى متمایز در یک چارچوب و مسیر مشخص و معین بوده است.
سیاست خارجى آمریکا در رابطه با کشورهاى آمریکاى لاتین در این رابطه شکل نمى گیرد که در ایالات کلیدى کالیفرنیا، تگزاس، آریزونا و فلوریدا، پر از مهاجران اسپانیولى است و ترکیب جمعیتى به شدت به نفع مهاجران آمریکاى لاتین در حال دگرگونى است. سیاست آمریکا در قبال مکزیک و دیگر کشورهاى آمریکاى لاتین در رابطه با این مسئله حیات نمى یابد که ایالت کالیفرنیا که بیشترین مهاجران اسپانیولى زبان را در خود جاى داده است، اولین ایالت از ایالات پنجاه گانه است که در آن سفیدپوستان در اقلیت قرار دارند. اولویت آمریکا در شکل دادن سیاست خارجى خود در رابطه با این حوزه جغرافیایى در درجه اول، متاثر از تعریفى است که آمریکا از منافع ملى دارد. در رابطه با اسرائیل و اعراب هم مى بایستى در همین راستا حرکت کرد. به این معنا که آمریکا در درجه اول براساس درکى که از منافع ملى خود دارد به تعریف روابط خود با اسرائیل و اعراب مى پردازد.
بیش از پنج میلیون یهودى مقیم آمریکا هستند و تقریباً همین تعداد هم مسلمان که اکثراً از خاورمیانه مهاجرت کرده اند. بنابراین با آگاهى از تعداد برابر مسلمانان و یهودیان آمریکایى این تصور نباید شکل بگیرد که چون یهودیان در آمریکا بیشترین میزان تمرکز را در خارج از اسرائیل دارند دولت آمریکا به آنها باج مى دهد. حمایت و طرفدارى وسیع دولتمردان آمریکایى از حکومت لهستان در الحاق به ناتو و سپردن مسئولیت فرماندهى نیروهاى اشغالگر در مرکز عراق به این کشور و اعطاى قراردادهاى پرسود مالى در فرآیند بازسازى عراق صرفاً به این دلیل نیست که لهستانى ها بیشترین مهاجران اروپاى شرقى به آمریکا هستند بلکه نحوه چیدمان لهستان در عراق با توجه به منافع ملى آمریکا شکل گرفته است.
مولفه دیگرى که نقش تعیین کننده اى در حیات دادن به اهداف آمریکا در خاورمیانه عربى دارد زیر بناهاى فکرى و فلسفى و روابط بین گروهى در جامعه ایالات متحده است. به عبارت دیگر زیربناها و روبناها تاثیرگذارترین عامل در قوام دادن عملکرد دولتمردان آمریکایى در خاورمیانه عربى است. ارزش هاى نظام سرمایه دارى، آمریکا را موظف مى سازد به حمایت از ساختارهایى بپردازد که محوریت سود و بازار را در سیاست هاى اقتصادى اعمال نماید. تساهل مذهبى، اخلاق فرد محور، الگوهاى دموکراتیک، وجود فرصت هاى برابر رشد اجتماعى و عدم ضرورت وجود برابرى که از ویژگى هاى حیات اجتماعى در آمریکاست، این الزام را در حیطه سیاست خارجى پدید مى آورد که کشورهایى را مورد حمایت قرار دهد که در این قالب ها جاى بگیرند. این بدان معنا نیست که در صورت لزوم از واحدهاى سیاسى که کمترین ارزشى براى این عناصر را قائل نیستند حمایت نشود.
اما این تنها در صورتى امکان پذیر است که منافع ملى آن را نادیده و مجاز بشمرد. در حیطه روابط بین المللى حاکمیت زور و اولویت قدرت در حیات دادن به روابط بین بازیگران یک اصل است، بدین لحاظ آمریکا هرگاه الزامى ایجاب کند از سیاست ها و حکومت هایى هم که کاملاً در جهت متضاد با ارزش هاى آمریکا هستند نیز حمایت مى کند. گرمى روابط نزدیک آمریکا با عربستان سعودى با وجود اینکه حیات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى به شدت در تعارض با ارزش هاى آمریکایى است به وضوح گواهى بر این واقعیت است. نخبگان آمریکایى به لحاظ اهمیتى که براى ارزش هاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود قائل هستند رفتارهاى سیاسى خود را با عربستان تنظیم مى کنند. بدین ترتیب بدیهى است که گرایش و نگرش مثبت تر به بازیگرانى داشته باشند که همسویى فکرى، فلسفى و مادى بیشترى با آنان داشته باشند. نخبگان به علت اینکه نقش اساسى و کلیدى در شکل دادن به فضاى فکرى حاکم بر جامعه به افکار عمومى دارند و از سویى دیگر بخشى از آنان طراحان و مجریان اهداف سیاست خارجى هستند، از اهمیت گسترده اى در قلمرو سیاست خارجى برخوردار هستند. به لحاظ تنیدگى قواى مقننه و مجریه و حضور گروه هاى ذى نفوذ در شکل دادن به سیاست خارجى آمریکا تنها در صورتى یک خط مشى با ثبات و مبتنى بر اجماع شکل مى گیرد که نخبگان به طور فعال از سیاست خاصى دفاع کنند و آن را براى کشور مطلوب و براى خود مفید بیابند.
مولفه دیگرى که دولتمردان آمریکایى در تعیین خط مشى هاى سیاست خارجى به آن توجه مى کنند ماهیت جامعه در تمامى ابعاد آن در کشور مقصد است. چگونگى رابطه حکومت و مردم، میزان تاثیرگذارى مردم بر حکومت و بالعکس، کارکردهاى اقتصادى و معیارهاى تنظیم کننده روابط گروه ها، همگى عواملى هستند که معین مى کند حکومت از چه میزان پذیرش ارزشى و چه اندازه کارایى مدیریتى در جامعه برخوردار است. هر چه تطابق ارزشى وسیع ترى بین مردم و حکومت و رضایت مندى گسترده ترى از کارآمدى ارگان هاى حکومتى وجود داشته باشد آن واحد سیاسى از قدرت مانور بیشترى در صحنه نظام بین الملل برخوردار است. بازیگرانى که از حمایت و پشتیبانى مردم در داخل برخوردارند از آسیب پذیرى کمترى در تعاملات بین المللى برخوردار هستند. بدین جهت دولت آمریکا سیاست هاى خود را در قبال حکومت ها به گونه اى شکل مى دهد که به لحاظ همسانى ارزش ها و ملاک ها مشکلى در همخوانى با آن کشور به وجود نیاید. در بستر چنین درکى آمریکائیان در قبال این چنین حکومت هایى از دادن امتیاز و مصالحه دریغ نمى کنند و حتى المقدور در راستاى خواست هاى آنان حرکت مى کنند. این بدان معناست که در صورت بروز اختلاف منافع با آمریکا، دولت هاى دموکراتیک هیچ گاه در مقابل آمریکا تسلیم نمى شوند، زیرا نماینده واقعى مردم خود هستند.
در پى به قدرت رسیدن هایدر در اتریش، آمریکا به جهت مخالفت با نظرات یهودستیزى این فرد تنها اقدامى که انجام داد فرا خواندن سفیر خود بود.
توانایى آمریکا در اعمال فشار بر اتریش بسیار محدود بود چرا که مردم اتریش به طور آزاد تصمیم گرفته بودند که چه افرادى را در حکومت مطلوب مى یابند. در حالى که آمریکا هنگامى که به دلایل عدیده حضور ادوارد شواردنادزه در گرجستان را بر خلاف منافع خود دید به ایشان فشار آورد که به طور مسالمت آمیز قدرت را ترک کند. ادوارد شواردنادزه به جهت اینکه از حمایت مردم برخوردار نبود و در چارچوب هاى دموکراتیک در پهنه سیاست عمل نمى کرد فاقد حمایت و پشتیبانى آحاد مردم بود، به همین لحاظ هم براى مقابله با فشار آمریکا امکان توسل به حمایت مردم را فاقد بود. رهبر گرجستان قدرت را تحت فشار ترک کرد چرا که آمریکا بر این مسئله وقوف داشت که او فاقد جایگاه در جامعه به لحاظ ماهیت غیردموکراتیک است. رهبران و حکومت هایى که از مشروعیت و اعتبار ارزشى در جامعه خود برخوردار نیستند به شدت در برابر فشارهاى آمریکا آسیب پذیرند و در نتیجه به شدت مستعد امتیاز دادن به آمریکا برخلاف منافع ملى و در جهت حفظ منافع فردى هستند.
مولفه دیگرى که در شکل دادن به اهداف سیاست خارجى آمریکا در رابطه با دیگر بازیگران بین المللى نقش دارد جایگاه و اعتبار بازیگر در سطح نظام بین الملل است. کشورها با توجه به عملکرد رهبران، میزان رفاه اقتصادى، شکل ساختارهاى سیاسى و میزان پویایى فرهنگى از موقعیت هاى متفاوتى در نظام بین الملل برخوردار هستند. کشورهایى که حکومت هاى دموکراتیک، رهبران مردم گرا، مردم مرفه و نوزایى فرهنگى داشته باشند از منزلت و وجاهت بیشترى در نزد دیگر بازیگران بین المللى برخوردار هستند. ممکن است سیاست هاى جهانى این بازیگران یا عملکردهاى منطقه اى آنان مورد چالش و انتقاد قرار گیرد اما به جهت نگاه مثبت به عملکرد داخلى این حکومت ها، انتقاد نقدهاى برون مرزى که از این بازیگران صورت مى گیرد از سر تحقیر و پایین نگرى نخواهد بود.