انتخابات و مبانی عبور از مرحله قومی


افغانها روز شنبه (9 اکتبر 2004) برابر با 18 میزان 1383 خورشیدی در پای صندوقهای رای رفته اند تا پس از حدود بیش دو دهه جنگ و نا آرامی در کشور رئیس جمهور کشور را انتخاب کنند.

با همه بد گمانی ها و نگرانی هایی که در مورد کیفیت و فرایند انتخابات ریاست جمهوری افغانستان وجود داشته، اصل ماهیت این رویکرد یک پدیده مهم و پر معنا در تاریخ تحولات سیاسی-اجتماعی این کشور بشمار می رود.

عبور از مرحله قومی

باز آورده های ترکیب قومی از یکسو و ناکار آمدی دولت های ناتمام از سوی دیگر، پروسه تاریخی تکوین «تفکر ملی» در کشور را در طول سالهای بسیار عقیم گذاشته است.

پناه بردن به نماد های قومی و گریز پیوسته از حکومت های گسسته، ریشه در نا پیوستگی «روح ملی» دارد.

به جزء چهار مرحله تاریخی جنگ جهاد علیه انگلیس و اتحاد شوروی، شواهد روشنی وجود ندارد که اقوام افغانستان در سایه مدیریت یک دولت ملی، عزم همگانی و خود خواسته خویش را در پردازش یک "مساله ملی" به ظهور رسانیده باشد.

جریان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اولین و مهمترین نشانه آشکار عبور از مرحله قومی می باشد که پروسه ملت سازی را به سمت یک فرایند تدریجی و معقول علامت می دهد.

شاخص های این فرایند در نمودار های ذیل برجسته می شود:

1- توجه جدی مردم نسبت به مقوله انتخابات، احساسات فزاینده ملی را رونق بخشیده و حساسیت و دقت همگانی را در مورد این مسأله ملی معطوف نموده است.

تجلی احساسات ملی پیرامون انتخابات، پیش زمینه تکوین عقلانی "روح ملی" را فراهم ساخته است. علیرغم گروه بندی های قومی ای که در جریان تبلیغات انتخاباتی برجسته شد، نوعی خود انگیختگی سیاسی – اجتماعی برای توده ها و گروههای مختلف قومی – مذهبی بوجود آمده که مقوله انتخابات را بعنوان یک پدیده مهم و تأثیر گذار در سرنوشت ملی، تلقی می کنند.

2- انتخابات نخستین آزمون جدی افغان ها برای تمرین رقابت سیاسی می باشد.

عبور از منازعه خونین و آغاز یک تعامل جدید، به مفهوم تغییر بنیادینی در ساختار ذهنی گروههای قومی خواهد بود. گذر از تفکر "حذف و طرد" به سمت دریافت تازه "دگر خواهی" و "دگر پذیری" تحول بزرگی در رفتار و گفتار افغانها بشمار می رود که در انتخابات ریاست جمهوری به روشنایی می رسد.

3- انتخابات و نتایج آن، افغان ها را فرصت خواهد داد تا در مسیر ایجاد یک ساختار جدید مبتنی بر نظم و قانون گام بگذارند. ساختاری که محصول مشارکت و عزم همگانی و برتابنده خواسته ها و کوشش ملی همه گروههای قومی خواهد بود.

4- بر اساس آمار منابع مسئول، بیش از ده و نیم میلیون نفر در انتخابات شرکت خواهند کرد. این در حالیست که نا امنی و هشدار های تروریستی فزاینده ای روند برگزاری انتخابات را تهدید می کند. این اشتیاق عمومی برای سهم گرفتن در یک امر ملی ، امید روشنی در جهت تکوین آگاهی و تعهد ملی می باشد.

5- شرکت ده و نیم میلیون نفر در انتخابات به معنی آن است که تقریبا" تمامی واجدین شرایط رای دهی در پای صندوق های رأی خواهند رفت. و این، پدیده شگرف و نادری در تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی افغانستان محسوب می شود. چنین آغازی، فرجام روشن وامید بخشی برای " وفاق گمشده ملی" افغانها محسوب می شود.

مشارکت قومی

برخلاف آنچه " قومی شدن انتخابات " نامیده می شود، تأمل بر ترکیب قومی کاندیداتور ها و نیز فراوانی و تنوع رأی دهندگان، نشانگر این واقعیت است که در افغانستان برای اولین بار " مشارکت قومی " تبلور پیدا می کند.

از چهار گروه قومی عمده پشتون، تاجیک،هزاره و ازبک نامزد های ریاست جمهوری وجود دارد.

هرچند شرایط و امکانات متفاوت و نا برابر دولتی برای این کاندیداتور ها فراهم است اما آزادیها و فرصتهایی گستزده ای برای فعالیتهای سیاسی اجتماعی کلیه نامزد ها وجود دارد، و این در مقایسه با محرومیتهای اجتماعی و تبعیض ها و بی عدالتی های گسترده ای که نسبت به گروههای قومی در گذشته اعمال شده، موفقیت و تحولی بزرگی به شمار می رود.

در این انتخابات برای نخستین بار ، اقوام افغانستان موازنه " حق و تکلیف" را تجربه می کنند.

درتاریخ سیاسی افغانستان گروههای قومی حاشیه نشین همواره مکلف به «تکلیف اطاعت» بوده اند و هیچگاه از " حق انتخاب کردن" و "حق انتخاب شدن" برخوردار نگردیده اند. گرچند، ماهیت چانه زنی ها و رفتار سیاسی بازیگران قدرت هنوز هم بوی تند برتری طلبی ها و خویشتن خواهی های ناسخته قومی را به مشام می رساند.

با این وجود ، موقعیت بدست آمده و فرصت ایجاد شده، زمینه ها و ذهنیت مساعدی را برای " هنجار شدن" مشارکت قومی فراهم آورده است. انتخابات ریاست جمهوری و نتایج آن – با فرض سمبولیک بودن – یک گام جدی و آزمایش مهم در جهت تکرار تجربیات جدید و کسب دریافت های تازه در حوزه تعامل و تعادل ملی خواهد بود.

تمرین دموکراسی

انتخابات ریاست جمهوری با هیجده نامزد، یک تحول نادر نه تنها در تاریخ افغانستان بلکه در منطقه بحساب می اید. علاوه بر تنوع قومی – مذهبی نامزدها، حضور یک زن در جمع رقابت کنندگان ، اهمیت سیاسی – اجتماعی این پدیده را دو چندان کرده است. این در حالیست که افغانستان کمتر از چهار سال می شود از یک بحران سی ساله داخلی و حاکمیت قرون وسطایی پنجساله طالبانی رهیده است.

"انتخابات" از مبانی مهم دموکراسی است و "رأی دادن" از ملزومات جامعه مدنی. افغانها با برگزاری انتخابات "خیز بزرگی" به سمت آیین دموکراسی بر خواهند داشت و با رأی دادن خود به هژده نامزد، نخستین تمرین موفق را در راستای تألیف مؤلفه های جامعه مدنی انجام خواهند داد.

توجه جدی جامعه جهانی و انتظار کشور های منطقه نسبت به فرایند انتخابات نهم اکتبر، روشنگر این واقعیت است که اگر این انتخابات بدرستی به فرجام برسد، یک مرحله نوین برای مردم افغانستان و یک مثال موفق برای موج رو به افزایش دموکراسی خواهی در منطقه خواهد بود.